پویا ودایع مدرس فن بیان و زبان بدن در گفت و گو با برنامه خط آزاد، درباره بحث عوض كردن صحبت كرد.
پویا ودایع، مدرس فن بیان و زبان بدن، در گفتوگو با برنامه خط آزاد، درباره اینكه چطور میتوان بحث را عوض كرد تا مشخص نشود كه افراد میخواهند از چیزی فرار كنند، گفت: «این كار، كار راحتی است.
ما آدمها تنها چیزی كه نمیبینیم، خودمان هستیم. یعنی همه چیز دنیا را میشود دید، به جز خودمان. مگر اینكه آینه یا آب جلوی ما باشد.
خیلی وقتها دوست داریم حرفهای خودمان را بشنویم یا حرفهایمان را از زبان دیگران بشنویم. برای همین در حرف زدن، گاهی شروع میكنیم به اینكه حرفهایی كه دوست نداریم بشنویم را از زبان دیگران بریدن.
مثلاً من دوست ندارم درباره موضوعی صحبت شود یا دوست دارم درباره موضوع دیگری صحبت شود. چون خودم را میبینم و اولویت خودم هستم.
پس شروع میكنم به عوض كردن بحث.»
وی تصریح كرد: «این حرف عوض كردن، دو علت دارد: یا واهمه و ترس از ادامه حرفهای عادی است یا اینكه حوصلهمان سر رفته است.
معمولاً ما روانشناسها میگوییم وقتی یك نفر دارد صحبت میكند به دنبال این است كه یك مفهومی را منتقل كند.
گفتوگو بده بستان است؛ من یك چیزی میگویم و شما یك چیزی میشنوید و این پینگ پنگ ادامه دارد.
وقتی این پینگ پنگ خستهكننده باشد و من بلد نباشم بازی خوبی انجام دهم، به طبع زمین بازی را ترك میكنم.
حرف عوض كردن هم یك مدل از تغییر زمین بازی است.»
ودایع با اشاره به اینكه حرف عوض كردن لزوماً جنبه منفی ندارد، گفت: «مثلاً فرزندی كه سراغ پدر میرود و نقاشیاش را به او نشان میدهد، اما پدر خسته است.
پدر اول او را تشویق میكند، اما دو دقیقه بعد درباره مدرسه از او میپرسد.
شاید فرصت اینكه او بتواند زیبایی نقاشی را ببیند، نداشته باشد و دوست داشته باشد فرزندش فقط برای او صحبت كند.
از جانب منفی هم نمیشود به این موضوع نگاه كرد.
مثلاً یك پزشك حواس مریضی كه درد میكشد را به موضوع دیگری پرت میكند تا او درد كمتری را حس كند. بنابراین نمیتوانیم بگوییم این موضوع، صرفاً جنبهای منفی دارد.
پدر، مادر، همسر یا دوست آدم شاید دوست دارند جایی موضوع را عوض كنند تا ذهنمان جایی نرود و بیشتر از این ناراحت نشویم.»
وی درباره اینكه گاهی نمیشود بحث را عوض كرد و طرف مقابل در این مورد همكاری نمیكند و باید در این مواقع چه كاری انجام داد، گفت: «بستگی دارد آن آدم با چه سرعتی حرف میزند.
فردی كه با سرعت بالا حرف میزند، به دنبال گوش شنواست. اما آدمی كه پرحرفی دارد و شمرده شمرده حرف میزند به دنبال تعامل است.
با توجه به شخصیت افراد و اینكه آنها ناراحت میشوند یا با عوض كردن بحث موافقت میكنند، میشود حرف توی حرف آورد.
وقتی یك نفر شروع به حرف زده كرده است، شاید كسی بتواند نكته مثبتی از آن پیدا كند و درباره آن نكته سوال بپرسد.
زمانی پرحرفی آدمها را اذیت میكند كه حرفهای منفی یا حرفهای غیر جذاب بزنند.
اگر بحث ر ا سمت موضوعی ببریم كه به آن علاقه داریم، میتوانیم در این كار موفق شویم.»
وی تاكید كرد: «ما باید اینقدر هوشمندانه عمل كنیم و هوشمندانه كلمات را بگیریم و در مصدر ذهنمان جایگذاری كنیم كه اگر خواستیم حرف عوض شود، بحث را به شرایطی ببریم كه دوست داریم.
اما قطع كردن حرف آدمهای پرحرف لزوماً نشان میدهد كه به آنها صدمه میزند، مگر اینكه گاهی از سرعت و قدرت كلمات هم استفاده كنیم. مثلا بگوییم یك لحظه یك تماس بگیرم یا بروم یك سر به یخچال بزنم.»
وی درباره اینكه چطور از زبان بدن متوجه شویم فردی از حرفهایمان خسته شده است یا خیر، گفت: «ما یك گوش كردن فعال داریم كه نشانه آن سر تكان دادن، كمی كج بودن سر، میمیكهای صورت، مكث در پاسخ دادن به مخاطب و تحرك زیاد پیدا كردن و سوال پرسیدن است.
از همه مهمتر در جلسات تجاری و كسبوكارها، یادداشت برداری و نوشتن است.
ما دوازده نشانه داریم برای آنكه بدانیم فردی به صحبتهای ما گوش میكند یا خیر.
همچنین كسانی كه خوب گوش میكنند بعد از مدت طولانی هم حرفهای ما یادشان است و از ما سراغ آن بحث را میگیرند.»