حدود 30 سال قبل ایران را ترك كرد. به آمریكا رفت و تخصصش در زمینه اقتصاد نفت و گاز را برای تاسیس موسسهای مطالعاتی به كار برد تا نمونهای باشد از مهاجرت مدیران متخصص زیر سایه نگاههای نادرست دولتی
با این حال فریدون فشاركی كه از اوایل دهه 80 میلادی در دنیا بهعنوان تحلیلگر بازار نفت و گاز به خصوص در حوزه آسیا و خاورمیانه شناخته میشود، ارتباط خود را با ایران قطع نكرد.
هواشناسی فرود سرمایه نفتی
در آخرین سفری كه بنیانگذار موسسه بینالمللی فكت گلوبال انرژی به تهران داشت درباره آخرین تحولات صنعت نفت ایران زیر سایه تهدیدهای آمریكا و بازار جهانی نفت با او به گفتوگو شد. از نگاه فشاركی، بزرگترین هدف تهدیدهای اخیر آمریكا علیه ایران محدود كردن ورود سرمایهگذاران به كشور است. او عقیده دارد افزایش صادرات نفت خام آمریكا دلیل سیاسی ندارد و برای مقابله با ایران نیست بلكه ریشهای اقتصادی دارد و به گران شدن محصولات اوپك در پی كاهش تولید بازمیگردد. فشاركی در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید «اولویت اول ایران در بخش بالادست افزایش تولید نفت خام است، اما در بخش پاییندست نیز كارهای فراوانی میتوان كرد.» منابع عظیم گازی ایران از نگاه این كارشناس بینالمللی در حوزه نفت و گاز، برگ برندهای است كه با اندكی تغییر در نحوه مصرف و قیمتگذاری، میتوان آن را به توسعه صنعت پتروشیمی كشور اختصاص داد.
متن كامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
با شرایطی كه ترامپ در سطح بینالملل برای ایران ایجاد كرده و ممكن است دستكم تا سه سال آینده كه او رئیسجمهوری آمریكا است این فضا حاكم باشد...
البته معلوم نیست كه تا سه سال آینده این شخص روی كار بماند.
بله ممكن است، اما اگر تا سه سال آینده ترامپ در این سمت قرار داشته باشد، فكر میكنید فشارهایی كه از سمت او به ایران وارد میشود، بیشتر كدام بخش از صنعت نفت و گاز ایران را تحت تاثیر قرار دهد؟
تمام تحركات ترامپ برای جلوگیری از سرمایهگذاری در ایران است. خیلیها نگران هستند كه صادرات نفت ایران در پی فشارهای آمریكا بار دیگر كاهش پیدا كند اما اتفاقات گذشته در رابطه با صادرات نفت خام ایران بار دیگر رخ نخواهد داد. تولید نفت ایران الان حدود 4 میلیون بشكه است و بیش از 2/ 2 میلیون بشكه در روز نفت خام و بیش از 500 هزار بشكه در روز صادرات میعانات گازی داریم و این روند حتما ادامه خواهد داشت اما سرمایهگذاری كه قرار است به ایران بیاید ممكن است به واسطه تهدیدهای ترامپ با مشكلاتی همراه شود.
آقای زنگنه برنامههایی دارد كه میتواند طی 4 تا 5 سال تولیدات ایران را به 5 یا 5/ 5 میلیون بشكه در روز برساند. این میزان رشد تولید هم قابل محاسبه است. در عین حال ایران سالانه 8 درصد افت طبیعی تولید دارد، یعنی از 4 میلیون بشكه تولید، سالانه 300 هزار بشكه به شكل طبیعی كاهش پیدا میكند كه باید از طریق تزریق گاز و دیگر روشهای فنی جبران شود كه این كار هم هزینه دارد هم زحمت. بنابراین باید تولیدات ایران به شكلی باشد كه آن 8 درصد افت طبیعی تولید را جانشین و اضافه كند. یعنی فقط یك میلیون بشكه رشد تولید كافی نیست. در هر صورت اگرچه تولید الان جریان دارد اما بالا رفتن آن به ورود سرمایههای خارجی بستگی دارد. الان توتال در ایران حضور دارد و گفته است من در ایران باقی میمانم اما شركتهای درجه یك دیگر معلوم نیست به ایران بیایند یا خیر. آمریكاییها كه نمیآیند، توتال آمده و میگوید میمانم، اما اگر ترامپ فشار زیادی به توتال وارد كند من نمیتوانم ماندنش در ایران را ببینم. البته فعلا قولهایی دادهاند و رئیسجمهور فرانسه هم همراهی میكند اما به هر حال همانطور كه آقای هاشمی هم گفته بودند آمریكا اگر بخواهد كاری بكند یا فشاری بیاورد، میتواند این كار را انجام دهد. این اتفاق قبلا بارها رخ داده است.
بیپی نیز كه به خاطر سیاستهای خودش و ایران سالها است از كشور رفته و دیگر باز نمیگردد. شل هم صحبتهایی میكند اما من فكر نمیكنم در ایران سرمایهگذاری كند زیرا بسیار محافظهكار هستند و از آمریكا میترسند، این است كه در شرایط فعلی حتی خرید نفت خام از ایران را نیز به زحمت انجام میدهند. شاید به همین علت است كه از نظر ایران همه كارها را باید به توتال داد، آزادگان را بدهیم توتال، پارس جنوبی را بدهیم توتال و... توتال اگرچه ممكن است برخی پروژهها را قبول كند اما نمیتواند همزمان چند پروژه در ایران داشته باشد. به هر حال از نظر سهامدارهای خودش نیز این افزایش اتكا به ایران دارای اشكال است. بنابراین باید بدانیم كه حضور همهجانبه توتال نیز امكانپذیر نیست. ایتالیاییها هم كه آنقدر شركتهای قدرتمندی ندارند در عین حال ابراز علاقه زیادی نكردهاند. نروژیها هم علاقه زیادی نشان ندادهاند. این است كه در نهایت بازمیگردیم به چینیها و هندیها.
البته روسها هم ابراز علاقه میكنند. به نظر شما به لحاظ استراتژیك ورود شركتهای نفتی روسیه به ایران درست است؟
سیاستهای آقای زنگنه مشخص است، ایشان میخواهند شركتهایی با بهترین تكنولوژیها را وارد ایران كنند. چندبار هم تكرار كردهاند كه اگر شركتهای آمریكایی بیایند اولویت نخست را دریافت میكنند، زیرا بهترین تكنولوژی در آمریكا است. بعد از آمریكا بهترین تكنولوژیها را میتوان در شركتهای بزرگ اروپا یافت نه شركتهای كوچك آن كه ممكن است برای ورود به ایران اشتیاق داشته باشند. مثلا بیپی كمتر از یك سال قبل اعلام كرده بود ما در اهواز میتوانیم یك میلیون بشكه افزایش تولید داشته باشیم زیرا این میدانی است كه ما خودمان روی آن كار كردهایم، از پیچیدگیهای آن مطلع هستیم و میدانیم باید چهكار بكنیم. ولی برای ورود بیپی دعواهای زیادی در كشور وجود دارد كه مانع میشود. این در حالی است كه این میدان را بیپی كشف كرده بود. شاید اگر این میدان را به شركت دیگری بدهند نتواند به اندازه بیپی بازدهی داشته باشد. از طرفی انجام این كار 10 میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد، چه كسی میتواند بیاید 10 میلیارد دلار خرج كند؟ اینها در عراق یك و نیم میلیون بشكه در روز فقط در یك میدان افزایش تولید دارند، میدانهایی كه قبلا خود بیپی روی آن كار كرده بود.
به هر حال به نظر میرسد این شركتهای درجه یك وارد ایران نشوند و فشار ترامپ هم در كنار مشكلات داخلی تاثیرگذار باشد. به همین دلیل شركتهایی كه میمانند چینیها و هندیها و روسها هستند كه اگر آنها هم تحت فشار قرار گیرند، شرایط بهتری را از ایران طلب خواهند كرد. شركتهای نفتی روسی هم به هر حال 11 میلیون بشكه تولید دارند، پس نمیتوانیم بگوییم آنها بد هستند یا كار را بلد نیستند. شركتهای روسی به اندازه دیگر شركتهای بزرگ بینالمللی از تكنولوژی برخوردار نیستند، اما وقتی كسی نیست بهتر از هیچ است. از طرفی نمیتوان گفت روسها نباید بیایند چون رقیب ما هستند زیرا به هر حال ثابت كردهاند توانایی دارند. اما باید به این نكته هم توجه كرد كه آقای پوتین یك استراتژی فراگیر دارد، حالا هم با عربستان ارتباط نزدیكی برقرار كرده است. سیاستهای پوتین درصدد است روسیه را به قدرت سابق بازگرداند و ما باید بدانیم با وجود این سیاستها چگونه با روسها برخورد كنیم.
شما بر كاهش سرمایهگذاری در نتیجه افزایش فشارها از سوی آمریكا تاكید دارید، این در حالی است كه اخیرا صادرات نفت خام آمریكا رشد زیادی داشته و نفت آمریكا به بازارهای آسیایی رسیده است.
بله درست است، صادرات آمریكا اخیرا به میزان صادرات ایران نزدیك شده است یعنی 2 میلیون بشكه در روز.
به این ترتیب چطور میتوان گفت كه آمریكا بازار نفت ایران یا تضعیف صادرات كشور را در نظر ندارد؟
این را فراموش نكنید كه دولت آمریكا هیچ نقشی در صادرات نفت این كشور ندارد و همه كارها دست بخش خصوصی است. نكته دیگری كه نباید فراموش كرد این است كه آمریكا به ازای هر یك بشكه صادراتی كه دارد باید یك بشكه وارد كند، یعنی اگر 2 میلیون صادر میكند، 2 میلیون نیز وارد میكند. بنابراین آن چیزی كه در صادرات نفت خام رخ میدهد كاملا ریشه اقتصادی دارد و هیچ ربطی به سیاست آقای ترامپ یا ایران یا چیز دیگری ندارد.
در واقع این تغییر قیمتها هستند كه اثرات بزرگی بر میزان صادرات و واردات نفت خام دارد. دو سال قبل برنت دو دلار بیشتر از نفت خام آمریكا بود، نفت خام آمریكا نیز یك و نیم تا دو دلار بالای دوبی بود. حالا بر اثر اینكه اوپك آمد تولید را كاهش داد، قیمت نفت شاخص دوبی كه نفت سنگین است بالا رفت و حالا دوبی 4 دلار بیشتر از نفت خام آمریكا است. روزی كه اوپك در دسامبر 2016 تصمیم به كاهش تولید گرفت، از آن روز به فاصله چهار هفته صادرات آمریكا رشد پیدا كرد.یعنی اگرچه نفت خام آمریكا به این علت كه خیلی سبك است بر فرض برای مشتریان آسیایی خیلی خوب نیست، اما تفاوت قیمتی كه حالا وجود دارد باعث افزایش خرید از آمریكاییها میشود. اما اگر اوپك سیاست كنترل تولید را متوقف كند، صادرات آمریكا باز به نقطه اول باز میگردد.
آیا قراردادهای جدید نفتی با وجود مشكلاتی كه در داخل ایران وجود دارد، برای سرمایهگذاران خارجی جذابیت ایجاد نكرده است؟
میتوان گفت قراردادهای جدید چندان جذاب نیستند اما بد هم نیستند.