طی ماههای گذشته این نگرانی ذهن فعالان اقتصادی را به خود مشغول كرده بود كه در صورت خروج احتمالی آمریكا از توافق هستهای چه سرنوشتی آینده اقتصاد كشور را تهدید میكند؟"منهای نفت" پاسخ این سوال را خواهد داد.
به گزارش گروه چندرسانهای رادیو جوان؛ اظهارنظرهای ترامپ و مواضع او نشان داد كه حتی آمریكا هم نمیتواند به سادگی و بدون در نظر گرفتن معادلات جهانی در مورد برجام تصمیمگیری یكطرفهای داشته باشد.
اقتصاد ایران در محاصره قواعد زائد
رئیسجمهور آمریكا در سخنرانی خود بیش از آنكه به ارائه دلایل منطقی و واقعبینانه در مورد رد برجام بپردازد، به سمت توهین به ایران و استفاده از ابزارهای تبلیغاتی همیشگی خود رفت و در نهایت هم جامعه جهانی را به زیان خود و به نفع ایران در جهت احترام گذاشتن به برجام متحد ساخت.
نباید فراموش كرد كه پیش از توافق هستهای اتحاد عمومی علیه ایران وجود داشت و محصول آن نیز انزوای عمومی برای ایران بود. اما حالا همه فاكتورهای منفی چرخش داشته است. سخنرانی ترامپ را تنها مقامات دو كشور همپیمان آمریكا تایید كردند. در سوی مقابل همه به مخالفت با آن پرداختند و اكثر مجامع بینالمللی و كشورهای اروپایی در رد ادعاهای ترامپ صحبت كردند. چنین واكنشهایی نشان میدهد كه ایران دیگر تنها نیست آنچه رخ داد از نظر داخلی به انسجام بیشتر مردم نیز كمك كرد.
خوشبختانه نظام تصمیمگیری كشور هم به این جمعبندی رسیده كه باید از مزیت برجام نهایت استفاده را برد. بهطور خاص، ابلاغ سند اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری مسیر پیشرفت و توسعه كشور را مشخص كرده است. سند اقتصاد مقاومتی به موضوع دروننگری و برونزایی اشاره میكند كه قطعا دستیابی به این هدف با اتكا به اثرات برجام ممكن میشود. اقتصاد ایران پتانسیلهای ذاتی دارد كه استفاده از آنها به ابزار روز جهان و تعامل سازنده و دوطرفه با كشورهای توسعه یافته در زمینه اقتصاد نیازمند است. در چنین شرایطی باید تمام زیرساختهای مورد نیاز داخلی و بینالمللی برای تحقق اهداف عالی مهیا شود. اما از دو منظر میتوان به آینده روابط اقتصادی ایران و كشورهای دیگر جهان بهخصوص پس از سخنرانی ترامپ توجه داشت.
الف: تهدید-محافظهكاری: اقتصاد ایران محور روابط خود را با كشورهای اروپایی قرار داده است. متاسفانه رفتارهای خارج از عرف دیپلماسی آمریكا موجب میشود تا شركتهای اروپایی كه با این كشور نیز در ارتباط هستند در مورد رابطه با ایران با محافظهكاری برخورد كنند. در این مقطع وظیفه دستگاه دیپلماسی اقتصادی كشور این است كه اروپا را به این باور برساند كه در مورد رابطه با ایران شجاعانه و مستقل از منافع خود با آمریكا رفتار كند.
ب: تهدید-فرصت: اظهارنظرهای ترامپ جامعه اقتصادی جهان را مطمئن ساخت كه دیوار برجام به این سادگیها نمیریزد و آمریكا نیز با وجود شعارهایی كه در دوره انتخابات این كشور بیان میشد، به تنهایی پتانسیل مواجهه با ایران را ندارد.
در این مقطع نیاز است كه اقتصاد ایران در مورد رفتارهای داخلی خود دست به بازنگریهای جدی بزند. دولت گام اول را به درستی برداشته است. خوشبختانه در پنج سال گذشته ثبات اقتصادی در كشور به وجود آمد و هیجاناتی كه در قیمتها وجود داشت، از میان رفتهاست. كاهش تورم از 40درصد به 10درصد هم تاییدكننده این موضوع است. آنچه رخ داده، برداشتن قدمهای اولیه برای استحكام بخشی به اقتصاد كشور بوده است. البته پیش از سخنرانی ترامپ بازار ایران دچار نوسانات شد كه تا حدودی اثرات منفی نیز به همراه داشت. دو یا سه ماه دیگر كنگره در مورد آینده مواجهه آمریكا با برجام تصمیم میگیرد و ممكن است باز هم در بازار این نوسانات نمایان شود. بنابراین بهتر است كه از هم اكنون به فكر چاره برای حفظ ثبات بازار باشیم. باید بتوانیم خودمان را در مقابل تصمیمات احتمالی ایزوله كنیم و اقتصادمان را محكمتر كنیم و این زمانی رخ خواهد داد كه هم در ارتباط با مسائل سیاسی انسجام داخلی بین تمام قوا، ملت و اركان نظام به وجود بیاید و هم از طرف دیگر در حوزه اقتصادی بتوانیم چالشهایی را كه پیش روی اقتصادمان بوده و هست، هرچه سریعتر و با قاطعیت حلوفصل كنیم.
بهطورحتم، نوسانات ارزی یكی از چالشهای اقتصادی ایران است كه باید هرچه زودتر برطرف شود. به موضوع تكنرخی و واقعی شدن نرخ ارز در سال گذشته بارها اشاره شده است، اولین جایی كه بلافاصله بعد از یك تلاطم اثر میپذیرد، بازار ارز است. انتظار بخشخصوصی از دولت این است كه با توجه به واقعیتهایی كه در كشور وجود دارد بازار ارز را مدیریت كند. تك نرخی شدن ارز عامل مهمی است كه میتواند در ثبات اقتصادی ما موثر باشد. واقعیسازی نرخ ارز این فرصت را مهیا میكند كه به جای هیجانات سیاسی و خارج از چارچوب اقتصاد، این نظام منطقی بازار باشد كه در مورد قیمتها تصمیم میگیرد. ورود دولت به این حوزه نیز از جایگاه حاكمیتی و نظارتی صورت میگیرد.
در این مقطع دولت باید به فكر بهبود مستمر فضای كسبوكار در داخل كشور باشد. اندازه بزرگ دولت یك مانع جدی در برابر پاگرفتن كسبوكارها است. این دولت بزرگ با مداخلات خود فضا را به سمتی میراند كه رغبت از فعالیتهای كارآفرینانه برود. در نتیجه همه این اتفاقات رتبه ایران در فضای كسبوكار به سمت نامطلوبی حركت كرده و در نتیجه سرمایهگذار خارجی نیز با رصد این وضعیت میل خود را برای حضور در اقتصاد ایران از دست میدهد. وجود مجوزهای زائد هم اقتصاد ایران را محاصره كرده است. این درحالی است كه برنامه ششم توسعه تاكید بر حذف قواعد زائد دارد، ولی در عمل چنین اتفاقی رخ نداده و همین قواعد هم به دردسری برای اقتصاد كشور بدل شده است. در كنار این باید اصلاحات جدی در نظام بانكی صورت گیرد. سود تسهیلات بانكی، یارانه نقدی و سوخت ارزان باعث میشود تا سرمایهها بهجای اینكه به سمت تولید برود، سر از بانكها در بیاورد و این چرخهای ناصواب برای اقتصاد ایران است. خواسته بخشخصوصی ایران ایجاد بسترهای مناسب كسبوكار برای توسعه اقتصاد ایران است. در چنین فضایی دیگر فقر نیز وجود ندارد و مردم هم در رفاه زندگی میكنند. دولت باید بتواند با برنامهریزی راهبردی به نقطهای برسد كه بهترین استفاده را از مزیت اتحاد جهان در همراهی با ایران نصیب كشور كند.
"منهای نفت" توضیح می دهد.
انتهای پیام/