اختلال اضطراب فراگیر، شرایطی روانی است كه اشخاص را دقیقا در چنین وضعیتی گرفتار میكند. وقتی میگوییم «اختلال»، یعنی اضطراب آنقدر همهجا هست و آنقدر «فراگیر» است كه زندگی فرد را مختل كرده است.
نهتنها در GAD نگرانیهای آدم زیاد است، بلكه شرایط طوری میشود كه عملا كنترل نگرانیها از دست فرد خارج میشود. نگرانی سالم مثل سگ نگهبانی است كه به زنجیر بسته شده، اما سر زنجیر دست شماست. میتوانید آن را كنترل كنید، مثلا میتوانید اگر مسئلهی مهمتری پیش آمد، فكر نگرانیهای قبلی را كنار بگذارید. میتوانید تصمیم بگیرید «الان وقتش نیست» و «شب بهش فكر میكنم». اما در نگرانی افراطی كه در GAD میبینیم، نهتنها افسار از دست شما خارج شده، بلكه دیگر این شمایید كه غلوزنجیر به پایتان است. سگتان هار شده، سر زنجیر را بهدست گرفته، مدام گازتان میگیرد و یك لحظه آرامش برایتان نگذاشته است.
حالا فرض كنید وقتی كل این نگرانیهای مختلف در كلهتان وزوز میكند، آنهم بدون اینكه بتوانید خاموششان كنید، میخواهید غذا هم بپزید، به گلها هم آب بدهید، بانك هم بروید و… . در GAD فكر آدم آنقدر مشغول نگرانیهایش میشود كه شاید نتواند روی همین كارهای روزمره هم درستوحسابی تمركز كند. درنتیجه ممكن است كلی از كارهایی كه قبلا بهراحتی انجام میداد، پسازآن نیمهكاره بمانند.وقتی صحبت از پادرد می شود، مشكلاتی همچون پینه پا، التهاب عضلات پا و یا ایستادن های طولانی مقصر شمرده می شوند. اما چند دلیل دیگر وجود دارد كه به پاهای شما آسیب می رسانند و خیلی به چشم نمی آیند.