اوتیسم یكی از اختللات كودك است كه از همان بدو تولد در وی ایجاد می شود. در این حالت كودك از لحاظ یادگیری دچار ناتوانی شدید می شود.
یشتر كودكان مبتلا به اوتیسم به ضعف یادگیری مبتلا هستند. بنابراین برای كودكان مبتلا به اوتیسم، یادگیری موفق به داشتن یك برنامه انفرادی با طراحی خوب بستگی دارد. بررسی های متعددی برضرورت وجود ساختار در تعلیم و تربیت كودكان مبتلا به اوتیسم تاكید دارند. وجود ساختار می تواند هم بررفتار آنها و هم برقدرت یادگیری آنها تاثیر مثبتی داشته باشد. احتمال دارد كه كودكان مبتلا به اوتیسم نتوانند در برابر تجربیات فراگیری خود واكنش معناداری نشان دهند. به همین خاطر معلمان باید در حین درس زمانی را در نظر بگیرند تا این كودكان در مورد آنچه آموخته می شود و چگونگی ارتباط آن را با آموخته های قدیمی و جدید تامل و فكر كنند. با توجه به گستره وسیع طیف كودكان مبتلا به اختلالات اوتیسمی بسیار مهم است كه معلمان با علائم اولیه اوتیسم آشنا باشند چرا كه احتمال دارد كودكان بسیاری با اشكال خفیف این اختلال در كلاس های درس مدرسه عادی حضور داشته باشند. همچنین معلمان باید بدانند كه برای به حداكثر رساندن توان آموزشی چنین كودكانی چه روش هایی را به كار بگیرند.صویر ناموزون مشكلات این كودكان بیمار می تواند در نظر معلمان كاملا نگران كننده باشد و برخی از آنان را به این باور برساند كه این كودكان، تنبل و نافرمان هستند و در نتیجه از این نكته غافل بمانند كه آنها با مشكلات واقعی دست و پنجه نرم می كنند. بنابراین تشخیص این نكته كه شاید آنها برای انطباق با روش تدریس به یك انگیزه و روش متفاوت نیازمندند، اولین گام در تعلیم و تربیت آنان است. لازم به ذكر است كه هرگونه تعللی در تشخیص این بیماری می تواند به وخیم تر شدن مشكلات كودكان منجر شود. این نكته به خصوص در مورد دانش آموزانی كه بیماری آنها تشخیص داده نشده و در مدارس معمولی به سطح راهنمایی وارد شده اند و در عین حال، كمك انفرادی چندانی دریافت نكرده اند، بسیار اهمیت دارد.