حسامالدین خضری، دستیار جراح، مهمان رادیوم بودند و از عجیب ترین پژوهش پزشكی، شبیه سازی انسان، صحبت كردند.
خضری با این مقدمه پروندۀ ویژه را آغاز كرد كه در سال 1932 آقای آلدوس هاگسیلی در كتابی به اسم «جهان شگفت انگیز» ایدۀ انسان شبیه سازی سده را بیان كرد و در سال 1938 هم جنین شناسی آلمانی، به اسم هانس اشپمن، اولین بار مراحل تكمیل و توسعۀ جنین را كشف كرد و برندۀ جایزۀ نوبل شد. در دهۀ 60 و 70 میلادی در ادامۀ همین كشیفیات آنها توانستند یك جنین قورباغه و بعد از آن در سال 1996 یك گوسفند به اسم دالی را شبیه سازی كنند. دالی با آنكه پیشبینی شده بود 12 سال عمر كند، سال 2003 در 6 سالگی از بین رفت و این آغاز ماجرای اصلی شبیهسازی و روی كار آمدن مسائل اخلاق مربوط به آن بود.
ایشان دربارۀ جدیت پژوهشگران و پزشكان در آن دوره ادامه داد: هیایو و تلاش برای انجام دادن این مهم انقدر زیاد بود كه در سال 1994 در امریكا به آن بودجهای تخصیص دادند. اما به دنبال اعتراضات جمع كثیری از پزشكان در سال 1996 تحقیق دربارۀ آن ممنوع شد. در سالهای بین 1997 تا 2000 خیلی از كشورها از جمله ژاپن هرگونه تحقیق در اینباره را ممنوع اعلام كردند تا سال 2002 كه سازمان ملل هرگونه پژوهشی را برای شبیهسازی انسان غدغن اعلام كرد.
در پاسخ به سوال تخمین طول عمر موجود شبیهسازی شده خضری تشریح كرد كه دالی قرار بود 12 سال عمر كند. اما در 6 سالگی مرد. یكی از تئوریها این اتفاق را اینگونه توضیح میدهد كه دلیل مرگ گوسفند در این سن این بود كه گوسفندی كه از سلول بینادیش استفاده شده بوده 6 ساله بوده. یعنی اگر از سلول یك فرد 50 ساله برای شبیه سازی استفاده كنیم، انسان متولد شده در 50 سالگی خواهد مرد.
خضری از باب اخلاقی بودن این پژوهشها تصریح كرد، انسان شبیهسازی شده را برای چه منظوری میخواهیم، جواب این سوال بسیار ساده است. برای اینكه اگر روزی مثلا كبدمان به مشكل برخورد از كبد آن استفاده كنیم. اما آیا واقعا درست و اخلاقی است یك نفر را كه خودمان تولیدش كردهایم بكشیم تا زنده بمانیم؟ از طرفی هر فردی شخصیت مستقل و منحصربه فردی دارد. با وجود شباهتها باز هم در شخصیتها یك یگانگیای وجود دارد. در این صورت شخصیت انسان شبیهسازی شده چه میشود؟ این دو مورد از مهمترین عناوین ایرادهای اخلاقی این پژوهش است.
در پایان نیز خاطر نشان كرد، اگر ما میخواهیم از طریق این پیشرفت علمی به درمان بیماریهایی دست بزنیم كه دارو ندارند یا اندامی مثل كبد یا بافت قلب را به جای پیوند، كشت دهیم، به جای كشتن یك انسان دیگر كه تلاش به شبیهسازی آن كردیم، میتوانیم مانند فعالیتی كه پژوهشسرای رویان انجام میشود، از سلولهای بنیادی مثلا بندناف هر فرد برای خودش استفاده كنیم. با این كار هم به پیشرفت و پیشبرد اهداف علمی و درمانی دست یافتیم و هم راه حلی برای درمان و روشی جانشین پیوند خواهیم داشت.