ابراز وجود
بله جناب بزرگ فاامیلشون مرقوم كردن كه
آهای معلم سرخانه چند شب پیش با این نوادگان خل و سنبلمان رفته بودیم شب چره منزل باجناقمان همان كه یك دانه مدیر كل هست ..حالا تو فكر كن ما داریم راجب مسایل روز منطقه و دعوای بین رجب و ولادیمیر حرف میزنیم آنوقت این دست انبو ها یعنی همان نوادگامان برای ابراز وجود نمیدانی چه میكردند
یكیشان از لوستر آویزان شده بود آن یكی پشت به همه ما رو به دیوار چمباتمه زده بود و تریپ افسردگی برداشته بود آن دیگری هم فقط زل زده بود به دهان باجناقمان كه یك گافی از وی بگیرد و با حالت عاقل اندر سفیه گافش را به رخش بكشد كه البته این یك مورد را ما خیلی پسندیدیم جیگرمان حال می آمد وقتی سبیلهای باجناق مان آویزان میشد
حالا هر چه بود آبرویمان را بردند با این ابراز وجود كردنشان ...دیگر اینها را هیچ جا نمی بریم