قلق
خوب جناب بزرگ فامیلشون مرقوم كردن كه
آهای معلم سرخانه ما بعد از كلی تحقیق و تفحص و آزمایشات عملی، قلق این جوجه كلاغ هایی كه از سر حیاط مان میپرند دستمان آمد ... ...چشم سفیدها هر روز سر ظهر می آیند در بالكن انقدر قار و قور میكنند تا خواب قیلوله از چشمانمان بپرد ...نگو سر ظهر آفتاب میزند به این قاب طلایی پنجره اتاقمان و برقش جوجه كلاغها را می كشاند به بالكن ...ما هم گفتیم بیایند یك لایه رنگ تیره بزنند رویش تا خلاص شویم ....
كیف كردی چگونه قلق جوجه كلاغها دستمان آمد ..البته این نوادگان ما نیز در این مورد به خودمان رفته اند قلق شناس خوبی هستند. بخصوص قلق پول سلفیدن از ما را خوب بلدند
ضمیمه: خیلی بد قلقی معلم سرخانه اصلا چغری ...اه بعد یك سال هنوز نفهمیدم چگونه میتوان یك روز ناهار كباب سلطانی خودم را مهمان تو كنم ..بد قلق