سالهاست انسانها از دیدن گلها لذت میبرن، اما دلیلش زیبا بودن گلها نیست.
خانم فقیهی دربارۀ داستان علاقهمندی بشر به گلها گفت كه در سال 2005 برای سنجیدن محبوبیت گلها در بین مردم، آزمایشی طرحریزی شد. در این آزمایش هنگام ورود افراد به آسانسور یك كتابخانه، به عدهای گل و به عدهای دیگر خودكار هدیه میدادند. مشاهدات به این صورت بود كه خندۀ كسانی كه گل هدیه میگرفتند واقعیتر بود. واقعی به این معنا كه عضلات كنار چشم هم در حین این لبخند درگیر میشدند. در كنار این، افرادی كه گل هدیه میگرفتند فاصلۀ اجتماعی را نیز كمتر و شروع به صحبت میكردند. در مقابل افرادی كه خودكار هدیه میگرفتند، در بیشتر مواقع فقط تشكر میكردند.
این نتایج آنقدر عجیب بود كه به سراغ پژوهشهای بعدی نیز رفتند و متوجه شدند كه گل علاوه بر تاثیر مثبت لحظهای كه میگذارد در طولانی مدت سرعت آلزایمر را نیز كاهش میدهد. اما این جواب سوالی كه ذهن ما را مشغول كرده نیست. اما جواب كجاست؟ به دست نیاكان ما.
هنگام دیدن گل در محلی، اولین چیزی كه به ذهنمان میرسد وجود آب در آنجاست. در ادامه یعنی احتمال وجود میوه به عنوان منبع غذایی و در نتیجه امكان بقا. پس كسانی بیشتر از انقراض فرار كردهاند كه چشمهاشان به گلها حساستر بود و از میوهها به جای غذا استفاده میكردند.
حتی گلهایی كه میوه نمیدادند هم منبع تغذیۀ زنبورها بودند و عسل تولید شده نیز به نفع بقای انسان تمام میشد.
خبرنگار برنامه، بحث جذاب این قسمت را این گونه ادامه دادند كه تئوری انتخاب زیستگاه كه آقای گوردون اوریانز در دهۀ نود، در جواب سوالات فلسفی ذهن انسان مثل همین كه چرا ما با دیدن گل حس خوبی پیدا میكنیم یا اینكه چرا بیشتر مردم از مار میترسند، گفت: ذهن انسان لوح نانوشته نیست. ما علاوه بر اینكه حافظهای داریم كه در طول زندگی پر میشود، حافظهای ژنی هم داریم. همان حافظهای كه اجداد ما بر اساس آن زندگی كردند و كسانی در گذشته زنده میماندند كه از جاندارانی مثل مار ترسیدهاند.
همین حافظۀ ژنی به ما یادآوری میكند كه این گلها بودند كه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم اجداد مارا از انقراض نجات دادهاند و همین تئوری انتخاب زیستگاه است كه به ما میگوید انسان به چیزهایی خیلی سادهای نیاز دارد. نیاز انسان همان جنگل و محیط زیست است. اما ما فراموش كردیم كه ملزومات زندگی خوب چیست و غرق در فولاد و اموال شدیم و به نوعی تعادل را از دست دادیم. در پایان همگی هم نظر بودند كه برای پیدا كردن سبك زندگی درست بهتر است به حافظۀ ژنی خود گوش دهیم.