گزیده ای از پرونده ویژه راردیوم، روز 15 آذر.
گفتگو با دكتر بیتا بردبار درباره تكامل مغز در هزار روز اول تولد.
بحث را از اینجا شروع كنیم، در گذشته كودكان تازه به دنیا آمده را در قنداق میپیچاندند تا كودك كمتر حركت كند و شاید به خیال خود استخوان بندی بچه بیشتر شكل بگیرد، اما این كار چه آسیبهایی به كودك میزند؟
برخلاف تصور آنها كودك در زمان به دنیا آمدن باید بیشتر تجربه كند، بیشتر با جهان بیرونی ارتباط بگیرد تا دنیای درون مغزش شكل بگیرد.
اساسا فعالیتهای فیزیكی چه تاثیری روی ارتقا و رشد مفز انسان میتواند داشته باشد؟
بازیهای ساده كودكان كه تا حدودی برای ما بزرگسالان بی معنی است را در نظر بگیرید، مثل گل بازی یا خمیر بازی، كودكان با ورز دادن خمیر یا گل به شناخت بهتری در احساس لامسه خود میرسند. یا در نظر بگیرید كه كودكان در زمان تولد فقط دو رنگ سفید و سیاه را میتوانند تشخیص بدهند و به مرور زمان است كه كم كم توانایی شناخت رنگهای مختلف در مغز آنها شكل میگیرد.
در زمان تولد مغز انسان مثل یك ظرف خالی است كه در هزار روز زندگی آماده پذیرش اطلاعات بسیار زیادی است، كه این اطلاعات از تجربههای مختلف شخص در محیط به دست میآید. این صحبت به این معنی نیست كه مغز ما بعد از هزار روز اول آماده پذیرش اطلاعات جدید نیست، صرفا در هزار روز اول مغز انسان آمادگی بیشتری برای ورود اطلاعات دارند.
از این رو بهتر است تا جایی كه ممكن است والدین به كودكان خود اجازه تجربههای جدید بدهند و آنها را محدود نكنند.