گزیده ای از پرونده ویژه برنامه رادیوم در روز 21 شهریور.
گفتگو با جناب آقای اكبر نعمتی در رابطه با خشك شدن تالاب های كشور.
مرداب یا تالاب به چه درد ما می خورد؟!
تعریف تالاب از نظر معاهده رامسر (معاهده ای كه پنج دهه پیش در رامسر بین 18 كشور و نماینده یونسكو به امضا رسید.) منطقه ایست كه می تواند مرداب یا لجنزار باشد، یا در تعریف ساده تر تالاب هر پهنه آبی ایست كه حتی مصنوعی باشد مثل دریاچه شهدای خلیج فارس تهران. تالاب می تواند دائمی یا موقت باشد، می تواند آب شیرین یا شور باشد؛ در حالتی كه سطح آب های روی كره زمین در حالت جزر باشند اگر ارتفاع این پهنه آبی بیشتر از 6 متر نباشد تالاب محسوب می شود.
عجیبه ولی 50 درصد اكوسیستم زمین وابسته به تالاب هاست.
در مسئله ای مثل تالاب میانكاله همه میدانیم كه ایران هم با چالش جدی آب مواجه است و هم از طرف دیگر قانون جلوی فعالیت پتروشیمی میانكاله را می گیرد، اما می بینیم كه شبانه به فعالیت خود ادامه می دهند، اینجا مسئله اساسی چیست؟!
در اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده كه "در جمهوری اسلامی حفاظت محیط زیست كه نسل امروز و نسل های بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشد داشته باشند وظیفه عمومی تلقی می گردد. از این رو فعالیت های اقتصادی و غیر آن كه با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا كند ممنوع است."
كشور ما از 42 گونه تالابی كه در دنیا وجود دارد، 41 گونه را دارد اما داریم بسیاری از این تالاب ها را از دست می دهیم. بحران میانكاله فقط بحران پتروشیمی نیست، میانكاله مثل خیلی از تالاب ها در حال خشك شدن است. وقتی دریاچه ارومیه در حال خشك شدن است ما می دانیم كه حاصل خیزی زمین های اطراف تا حدود 400 كیلومتر از بین می رود، و در ادامه كشاورزی منطقه هم با چالش مواجه می شود. در دنیا معروف است ارزش اقتصادی هر هكتار تالاب مساوی با دویست برابر زمین زراعی است. مسئله این است كه شاید الان با سرازیر كردن آب رودها برای كشاورزی و جلوگیری از ریختن آن ها به تالاب ها كشاورزی ما رونق بگیرد، ولی به مرور زمان و با خشك شدن تالاب ها، هم سفره های آب زیر زمینی نابود می شوند و هم حاصلخیزی آب مناطق از بین می رود.
سال گذشته با میزان بارشی كه داشتیم تقریبا 88 درصد تراز سطح زاینده رود افزایش یافت، ولی وزارت نیرو حق آبه تالاب گاوخونی را نداد و الان حدود 99 درصد تالاب گاوخونی خشك شده است. وزارت نیرو این آب را تخصیص داد به بخش كشاورزی، و این طبیعی است؛ بخاطر این كه وزارت نیرو اشتراك منافعی دارد كه شاید آن منافع برایش اولویت داشته باشند. مسئله اینجاست كه آیا ما امروز نیاز داریم به یك وزارت خانه مستقل برای آب؟!
رئیس سازمان محیط زیست چند وقت پیش یك مصاحبه ای داشتن كه در آن از مردم كمك خواستند تا با مدرن كردن كشاورزیشون و استفاده از سیستم آبیاری قطره ای كاری كنند كه ما بتوانیم دریاچه ارومیه را احیا كنیم. ولی كشاورز توانایی انجام این كار را ندارد، در وهله اول كشاورز نیاز به تسهیلات و حمایت دولت دارد تا بتواند تجهیزات مورد نیازش را بگیرد. بعد از آن هم دولت و قانون باید از كشاور حمایت كنند تا سیستم آبیاری قطره ای را پیاده كند. برای مثال كشاورز نمی تواند اتاقی داخل زمین كشاورزی اش بسازد تا دستگاه های پمپاژ آبیاری قطره ای را داخلش قرار بدهد، چون قانون بهش این اجازه را نمی دهد كه در زمین زراعی بنایی احداث كند.
در حال حاضر ما در شرایطی قرار داریم كه نیاز به نگرش و تلاش بیشتری برای حفظ محیط زیست و منابع آبی داریم. قوانین و رویكرد جدید مسئولین از جمله نیازهای اساسی امروز محیط زیست است. فراموش نكنیم ما علاوه بر اینكه باید برای ادامه حیات خود از تالاب ها حفاظت كنیم، وظیفه داریم آن ها را به شكل سالم به نسل های آینده منتقل كنیم.