خالی بندی
بله جناب بزرگ فامیلشون مرقوم كردن كه ....
آهای معلم سرخانه ما صبحی كه دركله پاچه مشغول پر كردن خندق بلایمان با مغز وزبان بودیم ییهو یك غول بیابانی از آن ته كله پاچه ای شروع كرد به گرد و خاك كردن و پول زور سُلفیدن ، همه هم از ترس هرچه در جیب عقب و جلو و حتی در جورابشان داشتند خالی كردند روی میز .
آن غول بیابانی وقتی سراغ ما آمد ، ما فقط یكی از ابروهای پاچه بزی مان را دادیم بالا و یك تابی به سبیلمان دادیم جوریكه از باد سبیل مان آن غول تشن پهن كف زمین شد .
فكر كردی چه .. بله.....با خاك انداز جمعش كردند .. نمیدانی همه ما را قلمدوش كردند و هی با ما عكس خویش انداز انداختند ...خالی بند هم خودت هستی با آن قیافه ات
ضمیمه : ما یك دانه معلم سرخانه استخدام كرده ایم یك خالی بندی است. گفته بود یك هفته ای نوادگان ما را تربیت میكند اما شده یك سال. دیدیش از طرف ما احوالش را مخصوص بپرس...