توریستهای كرهای در شاهچراغ
روز خاكسپاری شهدا بود. گوشهای از حیاط حرم نشسته بودیم. گوشی دوستم زنگ خورد خبر دادند از تهران آمدهاند برای ساخت مستند. دنبال شاهدان حادثه میگشتند. به خانم زارع زنگ زدیم...
خادم حرم هست و زمان حادثه كنار ضریح بوده. نزدیك حرم بود داشت خودش را به مراسم تدفین شهدا می رساند.
مداح روضه كربلا میخواند مردم سینه میزدند. دخترش دستان مادر را گرفته بود. از میان جمعیت گذشتیم. بالای سر مزار شهدا ایستاد. چند نفر با بیل خاك میریختند. پلاستیكی از كیفش بیرون آورد. تربت كربلا بود. روی خاكها پاشید. با دستمال پارچهای سفیدش اشكهایش را پاك كرد. از مردم فاصله گرفتیم به سمت محل فیلمبرداری رفتیم.
پشت در اتاق ضبط منتظر نشسته بودیم. دو مرد و یك زن توریست وارد شدند. از چشم هایشان معلوم بود از آسیای شرقی آمدهاند. زن كلاه آفتابی صورتی روی سرش بود و برای ما سری تكان داد. مترجم همراهشان میخواست در اتاق را باز كند و اتاق را به توریستها نشان بدهد. زمانی كه فهمید فیلمبرداری هست منصرف شد. به انگلیسی بهشان گفت باید منتظر بمانند. آن ها هم روی زمین روبه روی ما نشستند. زن خارجی از در و دیوار حرم عكس میگرفت. از مترجم پرسیدم:
- از كدوم كشور اومدند؟
- كره جنوبی
- میشه ازشون چندتا سوال درباره حادثه اون شب حرم بپرسم؟
-فكر نكنم جواب بدن چون اصلا اهل حرف زدن نیستند.
با اصرار من از زن خواست با ما مصاحبه كند. او هم قبول كرد!
اسمش ویا ها (Viya Ha) بود 63 ساله.
-در هتل بودم كه با صدای بوم بوم سوپرایز شدم. فكر میكردم با این اتفاق فضا خطرناك میشود اما دیگر امروز خطرناك نیست.
سفرشان از تهران شروع شده بود از تبریز، كاشان و چند شهر دیگر هم گذشته بودند.
میگفت از من میپرسند در شیراز سیزده نفر كشته شدند خطرناك هست؟
هنگامی كه از كشته شدن حرف میزد كف دستانش را روی هم میگذاشت و زیر صورتش قرار میداد مانند به خواب رفتن.
ایران را دوست داشت. میگفت:
- مردم مهربانند خیلی از مردمش هم با من دوست هستند.
در اتاق باز می شود فیلمبرداری تمام شده. ویا با دوستانش وارد اتاق میشوند. با دیدن آینه كاریها و پنجره با شیشههای رنگی چشمانش گرد میشود. عكسهایش را كه میگیرد روی زمین مینشیند زُل میزند به سقف گنبدی اتاق.
روایت میدانی خانم طاهره بشاورز 8 آبان 1401
گوینده: فریبا كرمی
تهیه كننده: زهره عبدالرحیم