اخبار هر روز از ساعت 6:30 - 8:30 - 13:30 - 18:30 به مدت متغیر

⚫️ روایـت میــدانی زهـرا قوامی فــر و طاهـره بـشـاورز از روز تشییع شهدای حادثه تروریستی شاهچراغ (قسمت سوم)

میدان شهدا دست نوشته ای تایپ شده، توجه ما را جلب كرد با این مضمون: مردم خواستار تصویب فوری قانون جرم انگاری دروغ پراكنی هستند

خانمی مانتویی،حدودا سی ساله دست نوشته را بالا گرفته بود تا بهتر دیده شود.
ازش اجازه گرفتم تا مصاحبه بگیریم. اسمش راضیه بود.
من صوت پر می كردم و دوستم سوال می پرسید.

تا مصاحبه را شروع كردیم، خانمی مانتویی حدودا چهل ساله با اشتیاق از دست نوشته های راضیه عكس می گرفت.
رفتارش عادی بود پس طبیعتا چیزی نگفتم اما وسط مصاحبه متوجه شدم از چهره ی راضیه و دوستم از نمایی خیلی نزدیك فیلم می گیرد تا صحبت ها هم ضبط كند. حالا دیگر رفتارش چندان طبیعی نبود چون چندین دفعه روی چهره ی آنها زوم كرد.
مشغول ضبط بودم اما همه ی حواسم پیش آن خانم بود.
ذهنم درگیر شد. چرا داره بدون اجازه از ما فیلم میگیره؟
دست دوستم را فشار می دادم تا متوجه ی رفتارش شود اما غرق مصاحبه گرفتن بود.

خانمه دست خواهر راضیه را گرفت و گوشه ای برد. گوش هایم را تیز كردم، سمت ما اشاره كرد و گفت: مگه از جونتون سیر شدین؟ بدبخت سر به نیست می شین!

تعجب كردم. پیش خودم گفتم: اگر چنین نگاهی داره پس چرا با اشتیاق فیلم و عكس گرفت؟
خانمه متوجه تمام شدن مصاحبه ی ما با راضیه شد.
تا خواست برود، ناخودآگاه مچ دستش را گرفتم.
خانم ببخشید! چرا از ما فیلم گرفتین؟ سكوت كرد.
چرا به ایشون گفتین كه ما سر به نیستشون می كنیم؟
جا خورد. فكر نمی كرد من حواسم به او بوده باشد.
با ابروهایی گره كرده و صدایی مظلوم گفت: آخه دلم براش می سوزه، نمی دونه شما چه بلایی می خواین سرش بیارین. داشتم راهنماییش می كردم‌.
گفتم مگه ما چه بلایی می خوایم سرش بیاریم؟

بعد نگاهی به راضیه كرد و گفت: بدبخت. دارن گولت میزنن، تو هنوز بچه ای!!

گفتم خانم اولا قبل از مصاحبه ازشون اجازه گرفتیم دوما ایشون هم سن من هستند پس بچه نیستند سوما شما اگر دلسوزش هستین برای چی از چهره و حرف ها و دست نوشته اش فیلم گرفتین؟
یا اصلا شما كه چنین تفكری دارین اینجا چكار می كنید؟
گفت من داشتم رد می شدم اتفاقی صحبت هاتون رو شنیدم. خواستم كمكش كنم!

راضیه گوشی خانمه رو گرفت. گفت كلی فیلم و عكس از نمای نزدیك و كاملا واضح از او و دوستم گرفته. همه را پاك كرد

این وسط خانمی اصرار می كرد كه این فرد مشكوك هست، او را نگه دارید تا من بیایم.

توی مسیر، ذهنم درگیر خانمه بود. اگر به صورت اتفاقی رد میشد پس چرا با تیپ عزادارها اومده بود؟ چرا از چهره ی آنها فیلم گرفته بود؟

هرچند مزیت این اتفاق، باز شدن باب دوستی ما با راضیه بود.

روایت میدانی زهرا قوامی فر و طاهره بشاورز
صبح 7 آبان 1401

ادامه دارد...

تهیه كننده: زهره عبدالرحیم
گوینده: فریبا كرمی

1401/08/25
|
11:47
دسترسی سریع
خبر