فرزام شیرزادی، كارشناس حوزه كتاب، در بخشی از برنامه كتابخند از رادیو جوان، درباره كتاب قول نوشته فریدریش دورنمات، صحبت كرد.
در ادامه صحبتهای فرزام شیرزادی را درباره این كتاب كه موضوعی پلیسی، جنایی دارد، میخوانیم.
در رمان قول كه داستان مسحوركنندهای دارد یكی از كارگاهان پلیس سوئیس به نام ماتئی در پی قاتلی سنگدل و روانی است و برای دستگیر كردن او نقشه شیطانی را طرح میكند.
در انتهای رمان ویرانی و نوعی واخوردگی هراسآور سراغ ماتئی نابغه میآید. چون ماتئی میخواهد همه چیز را با منطق پیش ببرد در نقشهاش موفق نمیشود.
دورنمات درام نویس نامدار سوئیسی در این رمان فراموش نشدنی مثل نمایشنامههای خود شاهكاری از نظر كشش و دلهره و تحلیل فلسفی و روانی خلق میكند كه هر خوانندهای را در جا میخكوب میكند.
زمین گذاشتن كتاب پیش از پایان داستان اگر محال نباشد خیلی دشوار است ولی شاید از آن خیره كنندهتر قدرت دورنمات در طرح مسائل فلسفی و خلجانآور است كه احیانا عمیقترین متفكران هم در برابر آن حیران و سرگشته میمانند.
كنشها و واكنشهای عینی و ذهنی، حیطه زندگی شخصیتهای رمان، به لطف نگاه دقیق و هوشمندانه نویسنده چنان طبیعی و محتمل جلوه میكند كه جایی برای تردید در واقعنمایی جزء به جزء و كل ماجرای داستان باقی نمیگذارد.
این را هم بگویم كه مشخصه عمدهای كه در آثار فریدریش دورنمات مطرح میشود و روح آن شاید از مرشد آن، كافكا، به او رسیده این است كه آدمی از جهان امروز از سویی ایمان بیچون و چرای گذشته را از دست داده و از سوی دیگر تشنه یقین است و جهان لگام گسیخته و شتابان در سراشیبی سقوطی بیانتها سرازیر است و انسان ناتوان از هرگونه اقدام تاثیرگذار برای مهار آن، به نوعی بیاختیار در ظلمت بیپایان این ورطه سرنگون میشود و سقوط میكند.