30 آذر، شب یلدا، طولانی ترین شب سال، و جشن یكی شدن دلها و زایش نور از دل تاریك سپهر پر خاطره باد.
شب یلدا یا شب چلۀ آخرین روز آذر، شب اول زمستان و درازترین شب سال است. ایرانیان باستان با باور اینكه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشود و تابش نور ایزدی فزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میكردند.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانههایی از آفریدگار بود در حالی كه شب، تاریكی و سرما نشانههایی از اهریمن. مشاهدۀ تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود كه شب و روز یا روشنایی و تاریكی در جنگی همیشگی به سر میبرند.
همچنین اقوام آریایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان میگرفتند و دی ماه را به خدای آفتاب نسبت میدادند و در این شب آتش برمیافروختند تا تاریكی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شوند و بگریزند و همچنان كه خورشید به مناسبت فروغ و گرمای كارسازش تقدس پیدا كرده بود، آتش نیز همان ارج و قرب را نزد مردمان داشت. چون تاریكی فرا میرسید، در پرتو روشنایی آتش تاریكی اهریمنی را از بین میبردند و شب را در پرتو چراغ و نور و آتش میگذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد.
و سفرهای ویژه مانند سفرۀ عید نوروز میگستراندند، محتویات آن شامل هر آنچه میوه تازه فصل كه نگهداری شده بود و میوههای خشك بود. این سفره جنبۀ دینی داشت و مردم از ایزد خورشید روشنایی و بركت میطلبیدند تا در زمستان به خوشی سركنند و میوههای تازه و خشك بر سفره تمثیلی از آن بود كه بهار و تابستانی پربركت داشته باشند.
امروز هم ایرانیان در سراسر جهان این جشن زیبا را در كنار یكدیگر برگزار میكنند و آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است كه همه جنبۀ نمادی دارند و نشانۀ بركت، تندرستی، فراوانی و شادكامی و باور به نور و روشنایی است.
یلدا، جشن مهر و روشنایی به خیر و نیكی باد.