25 اردیبهشت، سالروز بزرگداشت حكیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بلندآوازه ایرانی است. او كه با اثر شكوهمند خود نقش جوانمردی، اخلاق و ایمان را بر تاریخ نشاند و با حكمت و بینش گسترده، فرهنگ غنی ایران را تا فراسوی مرزهای خاكی نمایان ساخت.
در سال 329 هجری كه ابوعبداللّه رودكی، پدر شعر فارسی بدرود حیات گفت، روستای باژ از توابع خراسان، شاهد ولادت ابوالقاسم حسنبن علی طوسی، معروف به فردوسی بود. فردوسی از كودكی به دانشآموزی پرداخت و اخلاق، تاریخ و فرهنگ ایرانی، تن و جان او را پرورش داد. او با شوق و دقتی عاشقانه، در نظم كشیدن شاهنامه میكوشید و هرگاه فرصتی مییافت، مطلبی از زندگی خود را نیز در سرگذشت این نامه باستان میگنجاند. او همسری باسواد و اهل ادب داشت كه از او با لطف و مهربانی یاد میكند. همچنین صاحب پسر و دختری شد كه البته پسر در جوانی از دست رفت و پدر را در غم خود داغدار كرد.
فردوسی برای اظهار هنر خود، زبان سادهای را به كار برده و شاهنامه را شاهكار زمان و بیان ساخته است. پس از اسلام و با ورود ادبیات عرب به ایران اندكاندك بسیاری از واژگان و تركیبهای اصیل فارسی، به دست فراموشی سپرده میشد، ولی حكیم توس، با به نظم در آوردن شاهنامه، تا حد زیادی جلو این كار را گرفت. از این رو، با اینكه بیش از هزار سال از تاریخ نظم شاهنامه میگذرد، امروزه هم زبان این كتاب، برای فارسیزبانان قابل فهم است. این، معجزه سادگی زبان است كه فردوسی آن را به وجود آورد. بسیاری از واژههای ساده به كار رفته در شاهنامه، از آفت فراموشی مصون ماندهاست؛ زیرا بیشتر این واژهها كه در ادبیات شاهنامه آمده، بر زبانها جاری گشته و تا امروز باقی است.
حكیم ابوالقاسم فردوسی، با شاعران همعصر خود تفاوت بسیاری داشت. در آن زمان، بسیاری از شاعران به ستایش شاهان و درباریان سرگرم بودند. در این میان، فردوسی، ستایشگری را پیشه خود نساخت. او در شاعری هدف بلندتری داشت و برای خویش رسالتی تاریخی قائل بود. به همین دلیل، به صله و ستایش نیاز نداشت. بزرگترین امتیاز فردوسی این است كه او شاعری را رسالت میپنداشت و یكدل و یك جهت به این كار بزرگ همت گماشت و شاهنامه، ارزشمندترین كتاب تاریخی منظوم را از خود به یادگار گذاشت.
دانای توس، حكیم ابوالقاسم فردوسی كه دیباچه سخن را به دلنشینترین آهنگ دینداری و دینباوری آراسته است، در ستایش خدای بزرگ میسراید:
به نام خداوند جان و خرد كزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای
خداوند كیوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهید و مهر
او شاهنامه سترگ خود را به نام خداوند جان و خرد آغاز میكند و از دین و باورهای خود به صورتهای گوناگون در آن سخن میآورد و انسان را به خداشناسی و دینمحوری توجه میدهد. فردوسی در شاهنامه در ستایش یزدان پاك سخن گفته و سروده است:
جهان را بلندی و پستی تویی ندانم چهایی هرچه هستی تویی
فردوسی، شاعر حماسهسرای ایرانی، حدود نود سال زیست و سی سال از عمر گرانبهایش را صرف نگهداری زبان اصیل فارسی و تمدن ایرانی كرد. او سالهای آخر عمر را در تنگدستی گذراند و توانایی مالی خود را كه در جوانی از آن بهرهمند بود، از دست داد؛ چونانكه میسراید:
الا ای برآورده چرخ بلند چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان، برترم داشتی به پیری مرا خوار بگذاشتی
مرا كاش هرگز نپروردیا چو پرورده بودی، نیازردیا
او در شهر توس از دنیا رفت و در باغش به خاك سپرده شد. بنای زیبا و اشعار بلند حك شده بر مزارش، چنان پویا و گویا سخن میگوید كه گویی خود شاعر زنده است و با لحن دلنشین شعر میخواند:
هرگز نمیرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما